سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! شکستگی ام را جز لطف و مهر تو درمان نمی کند ... آتش درونم را جز دیدارت خاموش نمی سازد و درد اشتیاقم به تو را جز نگریستن به چهره ات، بهبود نمی بخشد . [امام سجّاد علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
به دیدارم بیا

شاهنامه ای که در دسترس تحقیق است

 

این منظومه بزرگ، که از استاد بزرگ طوس به یادگار مانده است، از تصاریف احوال و از دستبرد ایام، لطمه های بزرگ خورده است. می دانیم و به گفته صریح حکیم فردوسی، این منظومه در شصت هزار بیت فراهم آمده بوده است، و آنچه در دسترس است، از چهل هزار بیت تجاوز نمی کند که آن نیز از دخل و تصرف نسخه نویسان در امان نمانده است، چه بسا ابیاتی که حذف شده است و به جای آن بسا بیت های الحاقی، سیمای منظومه را دیگرگونه ساخته است. از برای مثال :

نسخه معروف به شاهنامه امیربهادری که به فرمان وی نگاشته آمده است، و یکی از استادان خوشنویس روزگار، آن را به خطی خوش به نگارش در آورده است، سرگذشتی عبرت آموز دارد :

در چاپ سنگی آن به هنگامی که صفحات سنگی را برروی کاغذ و یا کاغذ را برروی آن صفحات منعکس می ساختند، در داستان مربوط به زال و رودابه، یکی از صفحات سفید می ماند؛ بدین صورت که صفحه ای که می بایست در روی کاغذ نقش گردد، بر پشت آن قرار می گیرد، در حالی که کتاب، نزدیک به اتمام بوده است و از جمله شاهنامه هایی بوده است که بدون تصویر به چاپ رسیده است.

حال می باید چه چاره ای بیندیشد؟ آیا می توانسته اند کتابی را که نوشتن آن چند سال زمان گرفته است و بر روی سنگ باز گردانیدن صفحه به صفحه اش زمانی دیگر را طلب می کرده است، در تمامی کتاب، تنها یک روی صفحه سفید بماند؟ نه! فرمان ((امیر بهادر جنگ)) در مقام وزیر جنگ و چنین سهل انگاری آشکار! در حالی که امیر یاد شده مبالغ کرامندی نیز از کیسه فتوت خود به خطاط و صحاف و چه و چون و چند پرداخته بوده است تا این نسخه از شاهنامه با نام ((شاهنامه امیر بهادری)) در صفحه روزگار به یادگار بماند.

چه کنند و چه نکنند، و مصلحت را مجلسی می آرایند و از برای خالی نماندن آن صفحه، که دست کم در سی و چند سطر بود، و هر سطری چهار مصراع (دو بیت) داشت، به تقریب شصت و چند و چند بیت را به عهده یکی از شاعران توانای آن زمان به نام سیدبقای خراسانی می گذارند تا او، دنباله سخن را از صدر تا ذیل بسراید و به هم بیاورد، و صفحه سپید مانده بدین سان، مایه خشم امیر و روسیاهی کارگزاران نگردد. دخل و تصرف در این شاهنامه امیربهادری که می توان گفت یکی از بهترین چاپ های آن روزگار بوده است و امروزه نیز از مهمترین نسخ شاهنامه است که در کتابخانه های شخصی و عمومی یافته می شود، یکی از سوانحی است که بر سر این حماسه والای ملی و فرهنگی ما رفته است، تا آنجا که ما میدانیم در روزگاری نزدیک به روزگار ما این تصرفات روا داشته شده، تا از آن پیش چه دخل و تصرف ها که نشده است.

و لاجرم تا پیش از آنکه استاد علامه قزوینی، آیین استنساخ را، که در اروپا رواج داشت، فرانگرفته بود و دیوان حافظ و کتاب های دیگر به وسیله علامه رحمة الله علیه به تصحیح در نیامده بود و سرمشق محققان در تصحیح آثار گذشتگان قرار نگرفته بود، کار بر همان روال می رفت که از این پیش رفته بود. هرچند افرادی همچون آقاحسین پژمان در تصحیح دیوان حافظ، آن شیوه را نپسندیده بود و برخی از ادبای نام آور همچون وحید دستگردی در تصحیح خمسه نظامی یا به قول ایشان سبعه نظامی، ذوق شخصی را به کار گرفته بود، بر علامه شادروان خرده ها گرفته است همان گونه که پژمان. باری روش تحقیق در تصحیح آثار و نسخه بدل های ذیل هر صفحه دست کم، اگرچه بسی دیر اتفاق افتاده است، به مسخ آثار نخواهد پرداخت.

تردید نداریم، اگر معجزه ای پیش آید و به مثل نسخه اصلی شاهنامه در دسترس قرار گیرد، به خوبی روشن خواهد شد که از دستبرد روزگار، چه مایه تفاوت میان اصل با این نسخه ها که در دسترس ماست، وجود دارد و چه ابیات که بر این افزوده و چه بیت ها که از آن کاسته آمده است تا بدانجا که داستانی را مسخ شده در دست داریم.

همچنان که در اصل ((خداینامه)) ای که پراکنده دردست هر موبدی بوده است، چه داستان ها که با دست آنان دیگرگونه شده است.

 

انتشارات سوره مهر چاپ سال 81

تألیف : مهرداد اوستا

به کوشش : بهروز ایمانی

تایپ : سایه

 



نوشته شده توسط sayeh rahgozar 89/5/28:: 3:41 عصر     |     () نظر